- فرخ زاد
- خوش طالع
معنی فرخ زاد - جستجوی لغت در جدول جو
- فرخ زاد
- آنکه با طالع خجسته و فرخ به دنیا آمده، کنایه از خوش طالع، خوشبخت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
شاد به دنیا آمده، نام فرشته موکل بر زمین، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر هرمزد برادر رستم هرمزان از سرداران سپاه یزگرد پادشاه ساسانی
آنکه بطالع میمون متولد شده مبارک زاد
فرخزاده، مبارک، زاده
بیماریی است عفونی که علامت مشخص آن عفونی پوستی خیز دار سرخ رنگ در قسمتی از صورت (بخصوص در ناحیه بین زاویه داخلی چشم و بینی و لبها) میباشد. عامل مولد این مرض استرپتوکوک است که جزو باکتری های کروی گرم مثبت است و در زیر ذره بین بیشتر شکل زشته یا زنجیر را دارد. این میکروب در هوا و آب و خاک و همچنین روی پوست و مخاط دهان و حتی اثنا عشر انسان زندگی میکند و بمحض آنکه موقع مناسب یابد شروع به فعالیت و تولید نا خوشی مینماید. تب حاصل از آن ممکن است تا 40 و 41 درجه برسد حمره مبارکه باد مبارک باد دژنام باد سرخ
دارای نژاد عالی و نیکو
هر چرخی که با وزش باد به حرکت درآید، گردباد
فرزند پری، پری نژاد، کنایه از بچۀ بسیار زیبا
خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، نیکوبخت، خجسته، مستسعد، طالع مند، خوش طالع، شادبخت، صاحب اقبال، اقبالمند، خجسته طالع، صاحب دولت، مقبل، نکوبخت، سعید، فرخنده بخت، ایمن، فرخنده طالع، نیک اختر، بختیار، بلنداقبال، بلندبخت، خجسته فال، سفیدبخت، جوان بخت
باد سرخ، نوعی بیماری پوستی که به وسیلۀ میکروب استرپتوکک تولید می شود و از عوارض آن سرخی و تورم پوست بدن به ویژه گونه ها است، بادشنام، بادژ، بادرو، بادر، باد دژنام
خجسته فال خوش طالع خوشبخت
کسی که فرزند پهلوان باشد دلیر زاده: پس از باره رودابه آواز داد که ای پهلوان بچه گردازد خ
آکسیدانت
مولود